حالا دیگه پسرم داره کارهای جدیدتری انجام میده . کارهایی مثل :
خودن انگشت شست و گاهی هم که جو گیر میشه همه مشتشو میکنه تویه دهنش و ملچ و مولوچ میخوره .
حرکت دورانی حول محور ایکس ها . یعنی اینقدر پا میزنه تا دور خودش یه داره کامل بزنه . حالا در جهت عقربه یا خلاف عقربه بمونه .
دیروز هم با دهنش صدا در میاورد و به اصطلاح با خودش تعریف میکرد . راستی برام با صدا خندید .
غصه به اونایی که ندارن !!!!!
بالاخره دیروز مورخه چهارشنبه ۲۴-۷-۸۷ مراسم مسلمان شدن آقا ایلیا انجام شد و اصطلاحا عملیات ( DULATION CUT ) رو انجام دادیم .
در این مراسم که بسیار دردناک هم بود حدود چند سانتیمتر از آن موضع محترم کوتاه گردید !!!!
عکسهای مراسم متعاقبا آپ خواهد شد .
فعلا این عکسو که شب قبل از مراسم گرفتم داشته باشید.
ایلیای بابا حالا خیلی پیشرفت کرده .
هرجا بابایی میره با چشمهای قشنگش دنبالش میکنه . ۴ شنبه هم واکسن زد که خیلی دردش اومده بود و با اشاره به من میگفت که : بابایی درد داشت .
حالا دیگه خیلی با هم حال میکنیم و برام بیشتر میخنده . این هم موش کوچولو .